محمد رضامحمد رضا، تا این لحظه: 11 سال و 10 ماه و 15 روز سن داره

محمدرضا کوچولو

17 ماهگیت مبااااااارک

سلاااااااااااام عسل مامانت       17 ماهگیت مبااااااااااااااااارک        تمام زندگی منییییییییییییییییییییییییییی   ...
25 آبان 1392

باتوبودن......

فرا رسیدن ماه محرمو تسلیت میگمواز همه دوستای گلم التماس دعا دارم سلام قند نباتم،کوچولوی دوس داشتنی خودممممم سلام خوبی؟؟؟؟     دیگه دندونات دارن پشت سر هم در میان یه هفته پیش ،چند شبی خوب نمیخوابیدی وگریه میکردی بعداز چند روز دیدم لثه هات ورم کرده و........ بلهههههههههه دندون 12،13و14 هم دراومدن!!!!!! مبارکت باشه پسرمممممممم کابشنتو پوشیدم ببینم اندازت هست یا نه حالا ببین چه فیگورای از خودت دروکنی از بس این تفنگ بیچاره رو کوبوندی ببین چه حالی داره ولی هنوزم کار میکنه قربون اون چشات!!!!! اینم اخر عاقبت بدو بدووووو کردنا ...
21 آبان 1392

بدون عنوان

سلام به گل پسر نازم،خوبی مامان؟ وبازهم خبر از یک مروارید دیگه دندون یازدهم فک بالا سمت چپ           که فکر کنم نتیجه همون تب های 2 هفته پیشه وهمزمان با دندون دهمی بوده  چون یه ذره ازش بزرگتره مبارکه گل پسرم و دوباره گل پسرمون مریض شده البته از دفعه های قبل بهتره وفقط ابریزش داری که فعلا دارم خود درمانی میکنم...وااااااای از روز اول پاییز تا الان همینجوری انواع مریضی ها دچار شدی یا تب یا گلو درد و......یا دندون خدا بخیر بگذرونه !!!! تو هفته قبل هم دو تا عروسی دعوت بودیم که گل پسری اصلا همکاری نکرد وهمش ودیروز هم خونه مامان ...
13 آبان 1392

عکس

  اینم کار جدید که دوهفته ای شده که دیگه خودت میتونی درو باز کنی ،قیافه من برای اولین باری که خودت درو باز کردی دیگه بدون کمک میتونی از پله ها بالا وپایین بری ولی چون کار خطرناکیه با نظارت بابا ومامان انجام میشه!! واینکه قربونت برم دیگه میتونی لیوانو خودت میگیری وبعدش یا بقیشو میریزش یا میزاریش بالای کمد!!   چ فداااااااااااااات بشم ،برا خودت دس میزنی عاشق بلال!!!! خوابای بدون دردسر!!! مامانی میخواد چی درست کنه ؟؟؟حتما خیلی خوشمزه ست به به تیرامیسو !!! برای محمدرضا شکمو عافیت!!! ...
4 آبان 1392

تب و دندون دهممممممم

سلام عزیزممممممممم!!!خوبی گلک مامان؟؟ محمدرضا جونم دو،سه روز پیش تب داشتی ومامان فکر میکرد دندون 10 تو راهه ولی سه روز ادامه داشت وهمش با قطره تبت پایین میومد دیگه منو بابایی تحمل نداشتیم بعد از دو روز رفتیم پیش دکتر ووقتی معاینه شدی گفت که گلوت چرک کرده!!! قربون پسرم برم گلو درد ودندونت هر دو زدن بهم وکلیییییییی اذیت شدیوهمش تو خونه بیحال بودی وحوصله هیچی رو نداشتی .... خلاصه دو تا امپول برات نوشت وچند تا شربت،مامان اصلا دوس نداشت امپولت بزنه کلی با دکتر چک وچونه زدم که اقای دکتر حالا نمیشه امپولو نزنیم ،گفت تبت بالاست وحتما باید بزنه!!!! مامان وبابا شبا اصلا خواب نداشتن میترسیدیم تبت بالا بر...
2 آبان 1392
1